نویسندگان این کتاب بعد از سالها تحقیق و مطالعه فهمیدند که فقر به ویژگیهای شخصیتی انسان و یا عدم مدیریت درست منابع بستگی نداره. افرادی که فقیر هستند، تحت یک پدیده ای به نام کمیابی نمیتونن ذهن خودشون رو روی تصمیمات درست متمرکز کنند و همین باعث میشه که بیشتر در فقر فرو برن.
مثلا یک دانشجو رو در نظر بگیرین، تا زمانی که این دانشجو به فکر هزینهها و شهریه دانشگاهش باشه، نمیتونه روی درسش متمرکز باشه و نمرات خوبی دریافت کنه.
البته این بحث کمیابی و کمبود فقط در مورد مسائل مالی نیست ، به حوزههایی مثل کمبود زمان یا کمبود روابط اجتماعی هم تعمیم داده میشه. با آموزه های این کتاب یاد میگیرید که چطور از پیامدهای کمیابی کم کنین و آینده بهتری رو برای خودتون رقم بزنین.
دنیای امروز ما یه دنیای شلوغ و پر کاریه و نبود وقت و فهرست شلوغی که توی برنامههای کاری مون داریم یکی از ویژگی های دنیای مدرن امروزیه. مفهوم کمبود آن چنان به زندگی ما گره خورده که برای رفع اتهام خودمون از کم کاری ها و ناتوانی هامون ، تنها نبود زمان و پول کافی را بهانه می کنیم. اما اگه به کمبود از زاویه دیگه نگاه کنیم، گاهی هم کمیابی میتونه برای زندگی ما مفید باشه که تا حالا کسی از این زاویه بهش نگاه نکرده.
مثلا گاهی کمبود زمان، باعث ایجاد خلاقیت میشه.دست به کارهای عجیب و غریبی میزنیم که یه کار رو به یه روش جدید با صرف زمان کمتر انجامش میدیم. پس یادتون باشه که کمبود همیشه هم نقص نیست.
مثلا وقتی برای امتحانی آماده میشیم و وقت زیادی نداریم یا به سررسید قسط بانکی مون داریم نزدیک میشیم و پول کافی برای پرداختش نداریم، تلاشمون چندین برابر میشه و راهحل های خلاقانه جدیدی رو انجام میدیم. در واقع کمیابی میتونه ما را کارآمد تر کنه و تجربه ما را بر روی امکاناتی که داریم متمرکز کنه.
اگرچه نمیشه از تاثیرات منفی کمیابی هم چشم پوشی کرد.کمیابی باعث بدتر شدن شرایط میشه، این کار رو هم بوسیله مشغول و منحرف کردن ذهن و حواسمون از موضوع اصلی انجام میده.
حالا بریم که بیشتر با تاثیرات مثبت و منفی کمیابی آشنا بشیم!
شما رو به شنیدن این فراخلاصه ارزشمند کتاب ” فقر احمق می کند” دعوت میکنم…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.