سه عامل مهم در راهاندازی کسب وکار + عامل اول علاقه
کسی که کسب و کارش در مسیر درست علاقه و استعدادهایش قرار نداشته باشه، زندگی میکند اما با فرسایش و اصطحکاک، و وقتی به چنین فردی نگاه میکنید، میبینید که زود شکسته و پیر شده، چون کاری را انجام میدهد که به آن علاقه ندارد ؛ کاری که عاشقش نیست.
کشف علاقه برای چه؟
قطعا شکوفایی استعداد و موفقیت شما در مسیر علاقه شماست. پس اگر میخواهید به موفقیت و ثروت برسید، از خودتان رضایت بیشتری داشته باشید، و از زندگیتان بیشتر لذت ببرید، باید علاقه اصلی خودتان را پیدا کرده و در مسیر علاقهتان قدم بردارید. وقتی با علاقه کاری را انجام دهید، کارتان را زندگی میکنید.کارتان خسته کننده و طاقت فرسا نیست، حتی اگر در این مسیر به شما فشار وارد شود، میدانید در مسیر علایق شماست و راحت از آن دست نمیکشید.
تلاش بدون علاقه
برای رسیدن به موفقیت باید علاقهتان را پیدا کنید و بعد همه تلاشتان را برای رسیدن به خواستههایتان را انجام دهید. پس افرادی که تلاش زیادی دارند اما نمیتوانند موفق شوند، دلیل اصلی این است که تلاششان در مسیر علایقشان نیست. مثل این است که شما نردبانی را به دیواری تکیه دادهاید، اما آن دیوار ، دیوار درستی نیست.شما نردبانتان را به دیوار اشتباهی تکیه دادهاید و انتظار دارید به مقصدتان هم برسید. با اطلاعات این مقاله، میتوانید تشخیص دهید چه پارامترهایی نشان میدهد ما در مسیر درستی قرار داریم.
سه پارامتر بسیار مهم برای شروع کسب وکار
سه تا پارامتر مهم وجود دارد که تعیین میکند که آیا کسب وکار شما، همان کسب وکاری است که میتواند شما را به موفقیت و ثروت برساند؟ سه پارامتر عبارتند از:
- علاقه و اشتیاق
- توانمندی شامل هوش ، استعداد و مهارت
- نیاز بازار
چون در نهایت قرار است از انجام کاری که به آن علاقه و اشتیاق دارید و در آن زمینه هوش و استعداد و مهارت دارید یا توانمندیهای لازم را بدست آوردید، به یک کسب وکار در بازار تبدیل شود و از آن پول دربیاورید. در این مقاله، در مورد پارامتر اول یعنی علاقه و اشتیاق صحبت میکنیم.
علاقه در مدرسه و دانشگاه
ما در مدرسه و دانشگاه عامل علاقهمان نادیده گرفته شد. درسهایی را داشتیم که خیلی به آنها علاقهمند بودیم و همینطور درس هایی که از آنها متنفر بودهایم. حتی در دانشگاه هم بر اساس رتبهمان در رشتهای درس خواندیم که هیچ علاقهای به آن نداشتیم.
خوب پس طبیعی است که وقتی تا بیست و چند سالگیمان کسی یا جایی به ما یاد نداده که چطور رشته و شغل مورد علاقهمان را پیدا کنیم، ما هم الان کاری را انجام دهیم که به آن علاقهمندیم! پس اگه تا این سن متوجه علاقهتان نشدید ، طبیعی است اما بعدش چه؟ چون کسی در این مورد با ما حرفی نزده که باید علاقه خود را پیدا کنید و بعد شروع کنید از آن پول دربیارید، ما ناچار سراغ کسب وکارهای مختلفی رفتیم.کارهای مختلفی را تجربه کردیم تا بالاخره فهمیدیم به چه کاری علاقه بیشتری داریم و در دهه سی زندگیمان سراغش رفتیم و در آن کار ریشه دار و عمیق شدیم.
اما این تازه حالت خوبش است، اما افرادی هم هستند که به دهه ۴۰ یا ۵۰ یا ۶۰ زندگیشان میرسند بدون اینکه به علاقه هایشان پی ببرند. یا اکثر افراد این پارامتر را کشف نکرده از دنیا میروند. خوب اکنون میخواهیم به این مورد پی ببریم که به چه حوزهای علاقهمندیم؟
سوالات مهم و تعیین کننده برای کشف علایق
باید به سوالات زیر پاسخ دهید:
- از انجام دادن چه کاری لذت می برید؟
- در چه کاری خوب عمل می کنید؟
- چه چیزی شما را به وجد می آورد؟
- در چه زمینه هایی مطالعه میکنید؟
- اگر ۱۰۰ میلیارد پول برنده شوید با آن چه کار می کنید؟
- فرض کنید میتوانید ۱۰ تا از آرزوهایتان را برآورده کنید. کدام آرزو ها را برآورده میکنید؟
- علت علاقه شما نسبت به کارموردعلاقه چیست؟
- موانع رسیدن به آرزوهایتان چیست؟
- ۱۰ کاری که قبل از مرگ می خواهید انجام دهید چیست؟
- پنج نفر از بهترین و بدترین افرادی که در زندگی خود با آنها برخورد داشته اید را بنویسید البته همراه با علت .
- آنها چگونه بر زندگی شما تاثیر گذاشته اند؟
- کدام کار را وقتی انجام می دهید متوجه گذر زمان نمی شوید؟
چندتکنیک ساده برای پیدا کردن علاقه
تکنیک برگشت به گذشته
برای اینکار کافی است به گذشتهمان برگردیم. چه کاری بوده که انجامش دادهایم و از انجامش لذت بردیم. وقتی انجامش دادیم، حالمان خوب بود. متوجه گذر زمان نشدیم.وقتی انجامش میدادیم احساس شادی درونی داشتیم.همه اینها را بنویسید.
تکنیک امتحان کردن کارهای مختلف
مواردی که احساس می کنیم به آنها علاقه داریم را برای مدتی انجامشان دهیم. خود را با آن کار درگیر کنیم. در محیطش و در مواجهه با آن کار قرار بگیریم. با افراد با تجربه در آن حوزه صحبت کنیم. کتاب ها و مجلات و زندگی نامه و مصاحبه افراد در آن حوزه را مطالعه و بررسی کنیم.اینگونه راحت تر میتوانیم حوزه ای را که به آن علاقه واقعی داریم، کشف کنیم.
تکنیک رسیدن به علاقه از ویژگی ها
ممکن است کاری که به آن علاقه داریم را نشناسیم، اما در عوض ویژگیهایی که آن کار باید داشته باشد را بدانیم. مثلا کسی دوست دارد رئیس خودش باشد، زمانش دست خودش باشه ،کارش محدودیت جغرافیایی نداشته باشد و با مشتری هم سروکار نداشته باشد، نیاز به بازاریابی و فروش و تبلیغات هم نداشته باشد. باید کاری را در نظر بگیرم که همه این موارد را داشته باشد.بهترین کار برای این فرد، ترید و معاملهگری در بازارهای مالی است.
یا حتی ممکن است ندانیم از چه ویزگی هایی خوشمان میآید. میتوانیم از تکینک رسیدن به خواسته ها از روی ناخواسته ها استفاده کنیم.
تکینیک رسیدن به خواستهها از روی ناخواستهها
مثلا ویژگی ها و چیزهایی که از انجامشان احساس تنفر داریم را بنویسیم و بعد حالت عکس آنها درست مقابل آنها یادداشت کنیم.مثلا دوست نداریم در کارمان کسی به ما دستور دهد ، پس باید کاری را انتخاب کنیم که خودمان رئیس خودمان باشیم.
۱۲ جنبه لذتبخش در شغل مورد علاقه
الن دو باتن در کتاب شغل مورد علاقه ش ۱۲ مورد رو اورده که بعنوان جنبه های لذت بخش کار معرفی کرده:
۱- لذت پول درآوردن
۲- لذت زیبایی
۳-لذت خلاقیت
۴-لذت فهم
۵-لذت ابزار خویشتن
۶- لذت فناوری
۷- لذت یاری به دیگران
۸- لذت رهبری
۹- لذت تدریس
۱۰- لذت استقلال
۱۱- لذت نظم
۱۲- لذت از طبیعت
چند نکته بسیار مهم
نکته اول: برداشت ما از چیزی که احساس میکنیم به آن علاقه داریم ممکن است با آن چیزی که در عمل تجربه میکنیم متفاوت باشد. باید ببینیم آیا تصوری که ما از آن شغل داریم واقعی است یا نه؟ مثلا شخصی عاشق پزشکی است .هر کسی هم از او در مورد کار مورد علاقهاش میپرسد، پاسخ میدهد من عاشق پزشکیام. این شخص در نهایت به کار مورد علاقهاش میرسد و بعد از اینکه پزشک شد و باید جراحی کند، اعضای بدن رو بشکافد و با خون مواجه میشود، متوجه می شود انگاری پزشکی را دوست ندارد.او فقط عاشق نوشتن نسخه بوده!
نکته دوم: اکثر اوقات برای اکثر ادم ها علاقه صفر و یکی نیست. بلکه طیف دارد.یعنی چه؟ یعنی اینطوری نیست که از چیزی خیلی خوشمان بیاید و به آن ۱۰۰ درصد علاقه داشته باشیم و از بقیه چیزها اصلا خوشمان نیاید و از آنها متنفر باشیم. مثلا ممکن است به تعمیر وسایل برقی و الکتریکی علاقه زیادی داشته باشیم اما از آشپزی هم لذت ببریم.
نکته سوم: این را هم باید بدانیم که همیشه، همه قسمت های یک کسب وکار لذت بخش نیست و حتی کار مورد علاقه ماهم شامل کارهایی باشد که ما مجبوریم انجامش دهیم حتی اگر لذت بخش نباشد. مثلا یکی از عادات مشترک اغلب صاحبان کسب و کار این است که روی رشد شخصیشان کار کنند. مثلا باید بیشتر مطالعه کنند اما شاید خیلی از افراد دوست نداشته باشند این کار را انجام دهند ولی برای رشد بیشتر گریزی نیست.
مزایای انجام کار مورد علاقه
وقتی کاری را انجام دهیم که به آن علاقه مندیم، هم اشتیاق و انگیزه پایدار برای انجامش داریم هم با تمرکز بیشتری انجامش میدهیم. و از انجام آن کار کمتر خسته میشویم.کارمان را زندگی می کنیم. متوجه گذر زمان نمی شویم و چون میتوان گفت زمان برای ما متوقف میشود، ما جوانتر و شاداب تر میمانیم.
نکته چهارم : نکته بعدی هم باید کاری را پیدا کنید که بیشتر ویژگیهایی که مورد علاقه شماست در آن وجود داشته باشد اما اینکه ۱۰۰ درصد هم باشد، شاید اینطور نباشد.
نکته آخر: این که بحث علاقه هوش و استعداد در استعدادیابی جای میگیرند .برای اینکه کشف کنید که توانایی درخشیدن در چه کاری را دارید ، باید تکه های پازل را کنار هم بگذارید تا در نهایت کسب وکار ایده آلی که شما میتوانید در آن بدرخشید را پیدا کنید. پس بر اساس یک قطعه پازل که علاقه ست برای خودتان تصویر کلی نسازید چرا که ممکن است اشتباه تصمیم بگیرید.
در مورد تکه های دیگر پازل برای اینکه بتوانید کسب و کار مورد علاقه تان را بیابید و در آن مهارت هایتان را رشد دهید، در مقالات بعدی با ما همراه باشید.